[با پرواز به سوي او كه هميشه با ماست زندگي زيباتر است
زندگي در دنياي ديگر, دنيايي كه به دور از ناحقيهاست
دنيايي كه ديگر همه حق را ميگويند
من ميروم چون در اين دنيا حق را نشنيدم, ميروم به سوي حق تا هميشه حق بگويد
ميروم چون ظلم بر من غلبه كرد,ديگر كسي انجا نيست كه حق را نا حق كند
كاش انها كه حق را ميگفتند عمل هم ميكردند, من ميروم تا عمل كنم و بگويم
ميروم چون جايي براي من نيست, ميروم چون منتظر من هستند
ميروم چون اينجا هميشه حق تلخ بود ولي انجا شيرينيهاست و براي تلخيها جايي نيست
ميروم چون طعم خوش زندگي را در انجا حس ميكنم و ازاد خواهم بود
بگذاريد بروم بگذاريد راحت باشم
اما وقتي كه رفتم دستهايم را باز بگذاريد تا همه بدانند حق كسي را با خود نبرده ام
چشمهايم را ببنديد تا همه بدانند چشم به دنيا نداشتم
روي قبرم قطعه يخي بگذاريد تا در برابر حرارت خورشيد اب شود تا همه بدانند من هم مثل اين قطعه يخ در برابر نا حقيها اب شدم
زندگي در دنياي ديگر, دنيايي كه به دور از ناحقيهاست
دنيايي كه ديگر همه حق را ميگويند
من ميروم چون در اين دنيا حق را نشنيدم, ميروم به سوي حق تا هميشه حق بگويد
ميروم چون ظلم بر من غلبه كرد,ديگر كسي انجا نيست كه حق را نا حق كند
كاش انها كه حق را ميگفتند عمل هم ميكردند, من ميروم تا عمل كنم و بگويم
ميروم چون جايي براي من نيست, ميروم چون منتظر من هستند
ميروم چون اينجا هميشه حق تلخ بود ولي انجا شيرينيهاست و براي تلخيها جايي نيست
ميروم چون طعم خوش زندگي را در انجا حس ميكنم و ازاد خواهم بود
بگذاريد بروم بگذاريد راحت باشم
اما وقتي كه رفتم دستهايم را باز بگذاريد تا همه بدانند حق كسي را با خود نبرده ام
چشمهايم را ببنديد تا همه بدانند چشم به دنيا نداشتم
روي قبرم قطعه يخي بگذاريد تا در برابر حرارت خورشيد اب شود تا همه بدانند من هم مثل اين قطعه يخ در برابر نا حقيها اب شدم